سوم لیبرال دموکراسی براساس یک ایمان به ظرفیتهای شهروندان منفرد ساخته شده است. همانطور که شما میدانید ایمان درواقع اطمینان به چیزهایی است که ما به آنها امید داریم و اطمینان به شواهد و مدارک چیزهایی است که ما ندیدهایم. ما دموکراتها به این ایده ایمان داریم که مردم بهتر از همه میدانند که چطور زندگی خود را اداره کنند و این انتخابهای فردی را میتوان در داخل یک بافت مشترک در هم تنید.
پوتینیسم مثل ترامپیسم برپایه یک بدبینی (Cynicism) بنا شده است. این درواقع بر پایه این ایده است که یک نفر نباید هیچ توهمی داشته باشد و نسبت به راههای جهان عاقل باشد. همانطور که ماکیا ولی گفته مردم قدرنشناس و مکار هستند و برای منفعت حریص بوده و به هنگام خطر رام میشوند. دشمنی اجتناب ناپذیر است. هرچیزی حزبی (Partisan) است.
در این دنیا هر چیزی روابط عمومی است و مردم هر چیزی را که باورش به نفعشان باشد باور خواهد کرد. در زمانهای اضطراب و بی اعتمادی فروختن بدبینی به جای ایدهآلیست آسان تر است. نهایتا لیبرال دموکراسی براساس این ایده است که مردمی که هیچ شباهتی به شما ندارند همچنان شایسته احترام و توجه هستند و سیاست مربوط به ایجاد سازش با مردمی است که شما به سختی میتوانید بودن در کنار آنها در یک اتاق را تحمل کنید. پوتینیسم براساس این ایده است که مردمی که شبیه شما نیستند آشوب فرهنگی را ایجاد کنند. آنها سبک زندگی شما را تضعیف میکنند و پوتین به طور مداوم به همجنس بازها، خداناباورها و "غرب بی نسل و نابارور"حمله میکند.
در زمان اضطراب و بی اعتمادی فروختن وجه تمایزها به ما و آنها آسان تر از فروختن مدارای نسبت به تکثر فرهنگی است.
به طور خلاصه هرگز این مرد یا آرمانش را دست کم نگیرید. رژیمهای سیاسی کل جهان خودشان را تطبیق میدهند و یا کمی مستبد میشوند و یا کمی دموکراتیک تر میشوند. هم اکنون نیرو به نفع مسیر استبداد بیشتر است. بخشی از علت این موضوع این است که این طرف یک چهره نترس و درخشان در راس امور خود دارد. در عین حال زمانی که کسی از شما میپرسد چه کسی رهبر جهانی اردوی لیبرال دموکراسی است شما هیچ اسمی به ذهنتان نمیرسد.»